در هفدهم ژانویه ۲۰۱۸ براثرِ پنجاه سال استقامت و مبارزهی مدافعان منطقه، پروژهی ساختن فرودگاهی در منطقهی نوتردام دلاند در فرانسه به خاک سپرده شد.
پاسخ کلکتیوهای مدافع منطقه به این عقبنشینی دولت و وانهادن این پروژه در اصطلاح فرانسویِ Et Toc ! ( با تلفظِ : اِ تُک ) خلاصه شد. این اصطلاح با حال و هوایی از شیطنتِ کودکانه در مواقعی به کار میرود که بخواهند چیزی یا کاری را به رخ دیگری بکشند. این دلالت هم در فرانسوی و هم در فارسی بیشتر و بهویژه با حالتی آوایی بیان میشود ( در فرانسوی با گفتنِ « nanana» و در فارسی با جمع کردن دولب و صوتی که با کشیدن هوا به دهان ایجاد میشود). به گمانم نزدیکترین معادل فارسی این اصطلاح میتواند عبارتهایی مثل « پس چی» « جانمی » ، « ای وَل »، « حالا خوردی؟»، « نازِ شست » و مانند اینها باشد.
دولت فرانسه به مدافعان منطقهی نوتردام دلاند تا امشب ( ۳۰ مارس ) مهلت داده تا آنجا را ترک کنند. اما شاید این بار هم کور خوانده باشد!
متن زیر مصاحبهای است که اخیراً امین بزرگیان در این باره با من انجام داده و منتشر کرده است.
عقب نشینی دولت ممکن است
در ۱۷ ژانویهی سال جاری ( ۲۰۱۸) ادوارد فیلیپ، نخستوزیر فرانسه، در پایان جلسهی شورای وزیران خبر وانهادن پروژهی احداث فرودگاه در منطقهی نوتردام دِلاند در این کشور را بهطور رسمی اعلام کرد.
این خبر پیامد و نقطهی عطف مبارزهای پنجاهساله در فرانسه است. بررسی اهمیتِ این رویداد و نحوهی بازتاب آن در رسانههای فارسیزبان میتواند در زمینههای اساسی، مانند مسائل زیستمحیطی، شکلهای نوین و بدیعِ طرح مطالبات و مبارزات جمعی، استمرار مقابله با زور و اقتدار دستگاه و گفتمان دولت و نهادهای سرمایهداری، دستاوردها و رهنودهایی تعیینکننده در عرصهی نظری و عملی برای ایجاد بدیلهای اجتماعی و سیاسی در اختیار ما بگذارد.
در راستای چنین چشماندازی و به مناسبت این پیروزی از بهروز صفدری، نویسنده مقیم فرانسه که مترجم آثار جنبش موقعیتسازان و کسانی مثل گیدبور و رائول ونهگم بوده، خواستم تا برپایهی شناخت و علائقاش در این عرصه، از این اتفاق و ریشههایش سخن بگوید.
-شاید این موضوع به ذهن برسد که نظام حاکم بر مناسبات سیاسی و اقتصادی به مثابه امر مستقر، آنچنان همهجایی و سراسری و قدرتمند است که چنین عقبنشینیهایی از سوی او بخشی از منطق اوست. واقعا اهمیت چنین مقاومتهایی و ضرورت پشتیبانی از آنها از منظر نقد رادیکال چیست؟
در همان ماه ژوئن ۲۰۱۶ در پشتیبانی از مبارزهی زادیستها یا مدافعان منطقهی نوتردام دِلاند اعلامیهای با امضای « همبستگی بدون مرز» منتشر شد که دربرگیرندهی موضوعها و مسائل محوری در این باره است. من در پاسخ، فرازی از این بیانیه را اینجا بیان میکنم:
« در همهجای جهانی که شرکتهای مالی و چندملیتی بهطور سیستماتیک آلوده و ویراناش میکنند، جنبشهایی از مقاومت پدید میآید تا از آنچه هنوز از زندگی و از گوناگونیِ زیستی باقیمانده دفاع کنند و در مقابل خشونتِ مافیاییِ سود و دیکتاتوری پول بایستند، دیکتاتورییی که اغلب بیآنکه حتا به دستاویزهای مذهبی یا ایدهئولوژیک نیازی داشته باشد، بربریت میپراکند.
در بطنِ بههمآمیختگی و درهمآشفتگیِ ارزشهای کهنه و نو، قلمروها و سرزمینهایی زاده میشوند که همبستگیِ انسانهایی متشکل از زنان و مردان میکوشد تا آنها را از چنگِ کالا و دولتی که ژاندارمِ کالاست آزاد سازد. مطالبهی اولویتِ انسانیت بر اقتصاد نیروی محرکِ جنبشی شده است که در نوسان است، فراز و نشیب دارد، و گاه به نظر میرسد از میان رفته است، اما پیوسته با سماجتی فزونییافته باززاده میشود. جنبش “ دفاع از منطقه “ در نوتردام دِ لاند برخاسته از چنین گرایشی است. این جنبش امروزه در حال تحققِ طرحی است که چندملیتیها و دولتِ گوشبهفرمانِ آنها برای نابودکردناش تلاش میکنند. از آنجا که سرکوبگریِ پلیسیِ صرف ممکن بود با حساسیتهای عمومی برخورد کند ( آنچنان که در جریان مبارزه با ساختنِ سّدِ تسته Testet پیش آمد)، لودهگری حکومتیْ دلقکبازیِ شهروندی را فراخواند و یک همهپرسی به راه انداخت.
با دادنِ حقِ آزادیِ حرف زدن بنابر اصلِ “ نیمساعت به هیتلر، نیمساعت به یهودیان “، احتمالِ غافلگیرشدن چندان زیاد نبود. اگر حکومت، که در موردِ پیشنهادِ یک همهپرسی برسرِ ماندن یا بیرونرفتن از اتحادیهی اروپا بسیار مردّد است، ابتکارِ عملِ رأیگیری بر سرِ انتخاب میان Vinci و یک مشتِ آدمِ عاشقِ سبزهزار را به دست گرفت، به این دلیل بود که از نتیجهی این رأیگیری همانقدر مطمئن بود که هالوها مطمئن بودند، هالوهایی که همچنان رژیمِ فاسدی را که سرسپردهی الیگارشیهاست و سیارهی زمین را به زیرِ چرخغلتانِ سوددهی کشانده است، دموکراسی مینامند.
همانگونه که زاپاتیستهای چیاپاس نیز تجربهاش کردهاند، میان انسانهایی که حقِ زندگیکردن را مطالبه میکنند و مراجعِ دولتی، سیاسی و بوروکراتیکی که ضمانتکنندهی مسمومسازانِ کشتوصنعت، آلایندگانِ پتروشیمی، منظرهسازانِ گازِ شیست، معادنِ طلا، کارهای عظیمِ “عامالمنفعه”، همکاران و رقیبانِ گلدمنساکس و انواع و اقسام دیگرشان هستند، هیچ دیالوگ و گفتوشنودی ممکن نیست.
زندگی یگانه سلاحی است که نمیکُشد. زندگی یگانه راهِ دفاعِ ماست. راهحلهای از بالا صادرشده راهحل نیستند. همهچیز از پایه میآید و باید در پایه بماند. زندهباد سرزمینها و قلمروهای آزادشده از طعمهجوییِ دولتی و کالایی!»
گفتوگو با مخالفان زندگی غیر ممکن است
– جالب است اگر از واکنش مدافعان منطقه به عقبنشینی دولت و وانهادن این پروژه در فرانسه کمی برای مخاطب فارسی زبان بگویید.
دولت فرانسه با اکراه شدید و از روی ناچاری به این انصراف تن داد. رئیس جمهور، نخستوزیر و مراجع قدرت در فرانسه همزمان با اعلام این خبر با لحنی ارعابآمیز تهدید کردند که زادیستها باید تا بهار آینده منطقه را ترک کنند و سایر زادیستها در دیگر مناطق فرانسه نباید انصراف دولت در تحققبخشیدن به این پروژه را انگیزه و مشوقِ مبارزات و مطالبات مشابه در نقاط دیگر فرانسه قلمداد کنند.
باید دانست که هماکنون دهها منطقهی دفاعی و مشابه و همبسته با مدافعان منطقهی نوتردام دلاند در فرانسه وجود دارد. از سوی دیگر، دستاورد مبارزات پنجاه سالهی نوتردام دلاند اغلب در تدوام مبارزهای ارزیابی میشود که در در دههی هفتاد میلادی در اعتراض به توسعهی پایگاهی ارتشی در منطقهی لارزاک Larzac در فرانسه شکل گرفت و در آغاز دههی هشتاد میلادی با به قدرت رسیدن فرانسوا میتران در فرانسه ملغا اعلام شد.
اکنون سابقهی مبازاتیِ لارزاک آمیخته به دستاوردهای مبارزهی نوتردام دِلاند و شبکهای از مبارزات و مطالباتِ دهها زاد ZAD در گوشه و کنار فرانسه بستری از توانشهای مبارزاتی و افقی از امکانات در آفرینشِ شکلهای نوین مبارزانی آفریده است. و همین تبدیل به خاری شده است در چشم قوای سلطهگر سرمایه و سود که هیچ صدای مخالفی را در مقابل برنامههای آمایش سرزمین برنمیتابند.
– بنظر میرسد که بعد از معیشت، مسایل محیط زیستی لحظه دوم تلاقی حیات آدمهای معمولی با نظام سرمایهداری شده است. شرایط به حدی از بحران رسیده که در برخی مناطق جنگی خونین بر سر منابع و آلودگی محیط زیست در گرفته است. خبر داریم که چند روز پیش و بر سر انتقال آب زایندهرود اصفهان به یزد، درگیری شدیدی بین پلیس و کشاورزان معترض در گرفت. اتفاقی که در مورد فرودگاه نوتردام دِلاند و اعتراض فعالان محیط زیست رخ داد که در نهایت به عقبنشینی دولت و بنگاههای مالی انجامید میتواند الهام بخش باشد. شما در نوشتهها و ترجمههایتان ضمن پرداختن به جایگاه مسائل و مبارزات زیستمحیطی در جنبشهای پیشاهنگ قرن بیستم، از معدود کسانی هستید که به معرفی و بازتاب مسئلهی پروژهی احداث فرودگاه نوتردام دِلاند به زبان فارسی رو آوردید. دربارهی انصراف دولت فرانسه از ادامهی این پروژه و ناگزیریاش از وانهادن آن چه میتوان گفت؟
بهتر است اول نگاهی اجمالی به کلِ این ماجرا بیندازیم. من در اوائل تابستان ۲۰۱۶ در مقالهای با عنوان « پشتیبانی از جنبشِ ” دفاع از منطقه”(Zad) در نوتردام دِ لاند» برای شناساندن و معرفی این رویداد از جمله نوشتم:
« سیاستهای “آمایشِ سرزمین” ( یا عمران منطقه) در فرانسه نیز مثل هرجای دیگر ویرانی و کراهت بسیار به بار آورده و میآورد. یکی از این برنامههای آمایشی یا عمرانی حدود پنجاه سال است با عنوانِ zone d’aménagement différé ، به معنی “ منطقهی آمایشی بهبعد موکولشده” ( و شکلِ اختصاریِ آن zad) طرحِ احداثِ فرودگاهِ عظیمی در ناحیهی نوتردام دِ لاند Notre-Dame des Landes در سر دارد. اکنون چند سالی است که اعتراض عملی و نقدِ ریشهای به چنین طرحهایی به عرصهای برای همسازگانیِ مبارزاتِ گوناگون تبدیل شده است. جالب اینکه با نوعی مضمونربایی یا دخلوتصرف در کلمات و عبارات، این گونه اعتراضها و مبارزات همان علامت اختصاری zad را اینبار با عبارتِ Zone à défendre به معنی “ منطقهای که باید از آن دفاع کرد”، یا “دفاع از منطقه” از آنِ خود ساخته است. و فردِ فعال در هر “زاد” خود را زادیست zadiste مینامد. جمعها یا کلکتیوهایی که به اسمِ zad در گوشه و کنار فرانسه شکل گرفته است بسیار فراتر از چارچوبِ سیاسی ـ ایدهئولوژیکِ رایجِ “ دفاع از محیط زیست “، دربرگیرندهی عناصرِ نظری و عملی رادیکال و جامعی است و از همینرو زهدانِ تغییرِ چشماندازهای فراگیر.»
پیمانکار تحقق این پروژه و احداث این فرودگاه شرکت غولپیکری بود به نام Vinci ( ونسی به تلفظ فرانسوی، وینچی به تلفظ ایتالیایی) که در عرصهی ساختوساز ، از ساختن زندانهای مدرن تا اتوبانها و فرودگاهها و شهرکهای عظیم تجاری و زد و بند با مراجع اقتصادی و سیاسی، بسیار معروف است.
باور کردنی نیست اما پافشاری و استمرار مدافعان منطقه یا زادیستها zadistes پس از پنج دهه مبارزه و استقامت در برابر دم و دستگاه غولآسای دولت و سرمایه سرانجام توانست این دمودستگاه را در ژانویهی امسال به عقبنشینی و وانهادن این پروژه وادارد.
جنبشی در فرانسه و زاگرس مهربان
– در بارهی بازتاب این خبر و اخبار مشابه در رسانههای فارسیزبان نظرتان چیست؟
هر چند میتوان در زمینهی علل ضعف و حتا فقدان بازتاب چنین اخباری در میان فارسیزبانان به تفصیل سخن گفت، اما ترجیح میدهم روی یک مورد استثنایی درنگ کنم که شاید نشانه و یا امید به تغییر پاردایم در ذهنیت و کردار کنشگران ایرانی باشد.
در ایران تشکلی به نام «کمپین حمایت از زاگرس مهربان » در بهمنماه ۱۳۹۶ بیانیهای با عنوان « اعلام همبستگی فعالان جنبش ضد سد سازی و انتقال آب ایران با فعالان محیط زیست فرانسه » منتشر کرد. سایت اسکاننیوز این خبر را بازتاب داده و نوشته است:
«کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان در بیانیهای، موفقیت جنبش محیط زیستی شهروندان فرانسه در جلوگیری از توسعه فرودگاه “نوتردام” پس از ۵۰ سال مبارزه را تبریک گفت.»
متن کامل این بیانه به این شرح است:
« پس از سالها که ارزشهای خبری، اخبار رسانه را بر روی مصیبت، ترور، جنگ و سایر وقایع ناخوشایند مترکز کرده بود؛ انعکاس پیروزی جنبش محیط زیستی مردم فرانسه در برابر توسعه فرودگاه “نوتردام” پس از ۵۰ سال مبارزه محیط زیستی به نوعی باعث یک شادی جمعی در سراسر جهان شده است؛ نه به این دلیل که خبری خوشایند مربوط به سرنوشت زمین را منعکس می سازد بلکه از این جهت که پیروزی بر عوامل تهدید کننده حیات بشر بر روی زمین، در هر فرمی اعم از جنگ یا تکنولوژی های مخرب اما به ظاهر سازنده، طرح های توسعه طلبانه سیاسی یا زیاده خواهی های اقتصادی دولت ها یا سرمایهداران، همگی ولو بعد از 50 سال قابل مهار است.
آنچه ارزش این واقعه را دو چندان می کند، امید به رشد آگاهی و مسئولیت پذیری شهروندان برای مقابله با دست اندازیهای توسعه در جهانی است که پول و فرصت درآمدزایی به منطق غیر قابل خدشهای مبدل شده است و به ظاهر هیچ عقل سلیمی از خیر یک فرصت درآمدزایی، اشتغال و پولسازی نمیگذرد. اما این خبر نشان میدهد که مردم به خوبی می دانند نمیتوان تنها در لحظه حال زندگی کرد و معاش و معیشت را بدون توجه به تبعات و نتایج ان مهم دانست و در عین حال از عدالت اجتماعی و اقتصادی سخن گفت.
عجیب تر این است که درست در جوامعی که طرح های توسعه با سرعت بسیاری در حال پیگیری هستند روز به روز فاصله طبقاتی بیشتر و اهمیت پول به شکل منفی برای شهروندان کمتر و کمتر میشود؛ به این معنا که قدرت خرید آنها پایین میآید، اما این طرح ها به شکلی گزافهگویانه از فرصتهای برابر اقتصادی برای همه صحبت میکنند.
پیروزی مردم فرانسه بر این آسیب های محیط زیستی، پیروزی بر تفکر پول محوری است که منفعت بلند مدت را مبنای عدالت در معنای عام آن قرار نمیدهد؛ بلکه می خواهد با توجیه ضرورت های یک امر مشخص، آن را مبنای عدالت اقتصادی جا بزند. در حالی که هیچ گاه عدالت ولو در شکل اقتصادی، با این نوع ضرورت تراشیها متوجه اقشار آسیب پذیر و نسل آینده نخواهد شد و اثبات میکند زندگی باید برای زندگی باشد نه پول.
“کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان”، به عنوان یک جنبش اجتماعی برای مبارزه با آسیب های محیط زیستی در بخش مهمی از فلات ایران که شامل سرزمین های مهمی در مناطق خاورمیانه است در این موفقیت محیط زیستی با احساسات مشترکی همدلی میکند. ما نیز به عنوان فعالان بین المللی حفاظت از زیست بومی که صدها گونه حیوانی- گیاهی کمیاب در این منطقه به واسطه پروژه های سدسازی و انتقال آب در معرض خطر خشکسالی و کویری شدن قرار گرفته است این موفقیت را به شهروندان فرانسه و دهکده جهانی تبریک میگوییم.
امروز همین تفکر سرمایه سالار که در پی فریب افکار عمومی است و با دست کاری منطق و معادلات حاکم بر افکار عمومی قصد دارد خود را رهایی بخش جا بزند در منطقه تمدنی “بین النهرین” و رشته کوههای زاگرس حاکم است. برداشتهای بی رویه از منابع آبهای زیر زمینی، مهار بی منطق آبهای سطحی رودخانههای جهانی مانند فرات، دجله، کارون، کرخه، زاینده رود، نگرانیهای انبوهی را به وجود آورده است که متاسفانه به علت سیاست های رسانهای غیر مردم سالار، آنچنان که باید و شاید بازتاب داده نمیشوند.
فریبکاران توسعه طلب که در قالب طرحهای اشتغال زایی و مهار بیکاری به دنبال دست اندازی به مالیات مردمی و بودجههای عمومی کشور و ملتهای منطقه هستند، درصدند محیط زیست را از امری انسانی و حیاتی، به دغدغهای قبیله ای و محلی فروکاست دهند و مردم را با بوی عدالت (و نه خود آن ) فریب دهند.
جنبش محیط زیستی ایران در قالب کمپین های مختلف در این بخش از کره زمین، به خوبی حساسیتهای حاکم بر گرمایش کره زمین را درک کرده و به دنبال توسعه ارزش های زندگی عاری از هرگونه امر ضد محیط زیستی است.
ما برای شما دعا می کنیم، شما نیز برای زمین و ما دعا کنید؛ چرا که در این کره خاکی، تفکر زندگی بر اساس لذت و پول بیشتر، هر لحظه به شکل فزایندهتری مولفه های حیاتی موجود را با خطر مواجه می کند؛ ما در حال از دست دادن جنگل هایی هستیم که شش های زمین هستند، حیواناتی رو به انقراض میروند که بودنشان سرمایه مهمی برای حفظ تعادل اکوسیستم است. درختانی قطع، رودهایی خشک و چاه های آبی با استحصال مازاد روبه رو هستند که جبران ناپذیرند؛ صرفا به این دلیل که دلالان توسعه و کارفرمایان طرح های مذکور میخواهند منفعتی محدود و موقت را کسب کنند.
پس از سدسازیها و توسعه های بیرویه تفکر سازه گرا در ساختار مدیریتی ایران و سایر کشور های خاورمیانه که به شکل طرح های انتقال فراحوزه ای آب، خود را نشان داده است امروز بخش های مهمی از تمدن ایران در اصفهان، خوزستان و چهارمحال بختیاری در معرض نابودی است. موفقیت شما در چنین شرایطی بیانگر این است که باید به همدیگر بیاموزانیم تا امید برای توقف پروژه های نادرست از بین نرود.
موفق باشید و بردبار
کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان»
به نظر من انتشار چنین بیانیهای در ایران به اندازهی اعلام عقبنشینی دولت فرانسه در تحققدهی به طرح فرودگاه نوتردام دلگرمکننده و باورنکردنی است! شاید شرایط عینی و واقعی برای انتقال شناخت و آگاهی و تجارب و ایجاد شبکهای از همبستگیهای بدون مرز در تقابل با منطق سود و سرمایه اکنون بیش از همیشه فراهم شده است.
مقاله و ترانهی زمین آزاد نیز در ارتباط با همین موضوع است:
https://www.behrouzsafdari.com/?p=1710
نشانی سایت انتشار این مصاحبه:
https://www.saaad.net/articles/4447/
جناب صفدری عزیز در دلگرم کننده بودن این بیانیه شکی نیست و باورنکردنی بودنش جای بحث زیادی دارد.اینجا اتفاقات پیچیده و هولناکی پشت پرده ی گروه های محیط زیستی است.به نظرم این موضوع و این گروه ها به بررسی عمیقی نیاز دارند.باور کنید حتی نیازمند تحقیقات میدانی هستند به صورت جدی و کاملا دقیق.اتفاقات عجیبی پشت این موضوع وجود دارد.این بیانیه ها دقیقا باورنکردنی هستند.
سامان عزیز، منظورتان را، بهخصوص از « اتفاقات پیچیده و هولناک »، خوب متوجه نمیشوم. کاش بنویسید و روشنگری کنید. اما اگر اشارهتان به خطر آلودگیهای ذهنی و سیاسی در عرصهی مسائل زیستمحیطی است، بله با شما همنظرم. به هرحال، در گیر و دارِ چنین « باورنکردنی »هایی شاید گوشههای تاریک کمی روشن و سره از ناسره متمایز شود.