برچسبمعنای انقلاب

ترجمه‌‌ای از فَوَرانِ زن زندگی آزادی

الف ــ آن روز که از مرگ یدالله رؤیایی باخبر شدم مثل همه‌ی دوستداران‌اش تکان خوردم و حسرت، و سیاله‌ی خاطراتِ دیدارها وجودم را فراگرفت. چند سال پیش طی یکی از آخرین تماس‌هامان موضوع یکی از ترجمه‌های قدیمی او از مالارمه را مطرح کرده بودم، و با ارائه‌ی نادقیق بودنِ آن ترجمه، ترجمه‌ی دیگری از خودم از همان شعر را در اختیارش گذاشتم. با خوش‌رویی همیشگی‌اش گفت، اوه، من اصلاً دقت تو را نداشته‌ام. به این فکر...

پژواکی از شعر و واقعیتِ امروز

صبحِ من امروز با خواندن دو پیام آغاز شد. یکی به‌فارسی از سوی خواننده‌ای که با خواندن ترجمه‌‌ام از کتاب شعر و واقعیت روبرتو خواروز، با جمله‌هایی سرشار از قدرشناسیِ سخاوتمندانه  و صمیمت همدلانه از  جایگاهِ حیاتی شعر گفته بود، و دیگری پیامی بود به فرانسوی در ارتباط با انتخاباتِ اخیر در برزیل همرا با متنی از کاستوریادیس، به نام راهِ بی‌برون‌رفت. ( که متأسفانه فعلاً مجال ترجمه‌کردن‌اش را ندارم).

بایگانی

برچسب‌ها