نام بعضی نفرات، رزقِ روحم شده است، وقت هر دلتنگی، سويشان دارم دست، جرئتم می‌بخشد، روشنم می‌دارد. میل به اشتراک و تقسیمِ شیفتگی‌ها که همیشه برای من انگیزه‌ی نوشتن و ترجمه بوده حالا مشوقِ من در ایجاد این وب‌سایت شده است. تا از نفراتی که رزقِ روح من شده‌اند بگویم. اگر سرنوشت‌ها و تقویم‌های مقّدر و جبریِ انسان را تاکنون بت‌هایی رقم زده‌اند که حاکم بر زنده‌مانیِ او بوده‌اند، سرنوشت و تقویمِ خودخواسته و خودساخته‌ی انسان را اما زندگانیِ واقعی او رقم می‌زند. از سویی، زنده‌مانی و بقا، جبرِ مقدر، توالیِ مکانیکی و کمّی ِ واحدهای زمانی در افقی از تکرارِ و سپری‌شدنِ یک‌نواخت. از سویی دیگر، توزیع و تبدیلِ این آحادِ زمانی به لحظه‌های کیفی و آفریدنِ موقعیت‌ها در زندگی روزمره. تبدیل‌سرشتِ تقدیرِ تحمیلی و زمانِ ازخودبیگانه به سرنوشت و زمانِ خودآفریده، به کودکیِ زمان یا زمانِ کودکی. بازی کردن با زمان، بازی کردنِ زندگی. اما این زمان‌مندیِ انسان درعین‌حال به مکان‌مندیِ او آمیخته است. مجموع این دو بُعد چیزی را رقم می‌زند که من آن را «دهکده»ی ذهنیتِ خود می‌نامم. این وب‌سایت بازتابی از حال‌وهوای این دهکده و «هم‌ولایتی»های اندیشگیِ من است.

آخرین مطالب

تحریرِ بی‌رشته

پس از وقفه‌ای تقریباً دو ماهه، بار دیگر انتشار نوشته‌ها را در این وب‌سایت از سر می‌گیرم. در این مدت، موضوع‌های گوناگونی برای ترجمه و نوشتن به ذهنم می‌نشست. چند تایی از این موضوع‌ها را به‌صورت تکه‌ها و چکیده‌هایی در این‌جا می‌آورم، همچون دانه‌هایی که به رشته‌کشیدنِ‌شان را به ذهنیت خواننده می‌سپارم تا سر فرصت، دست‌کم  به برخی‌شان، بیشتر بپردازم.

مصاحبه‌ی دیگری با رائول ونه‌‌گم بر محور جنبش جلیقه‌زردها

رائول ونه‌گم، نویسنده‌ی بلژیکی‌تبار، فیلسوف و پژوهشگرِ تاریخ قرون وسطا، همچنان بر سر حرف‌ِ خود ایستاده است: تغییر اوضاع فقط وابسته به خواست خودِ ماست. ونه‌گم، این چهره‌ی انترناسیونال سیتواسیونیست ( IS ) ــ که از ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۲، به مقابله با فرمان‌رواییِ کالا و « کارِ ازخودبیگانه » و ستایش از « خودگردانی عمومی » پرداخت، در تمام عمرش از رسانه‌های بزرگ فاصله گرفته است. او که چندین دهه پیش، با نامِ...

درباره‌ی ماژسکول و خط فارسی

 فرزان نصر ـ  بهروز صفدری ( نشانه‌های نگارشی به‌کاررفته در این متن فقط در نسخه‌ی پی‌دی‌اف به شکل کامل دیده می‌شود، بنابراین از خوانندگان علاقمند دعوت می‌کنیم به ماژسکول و خط فارسی مراجعه کنند.) در زبان‌هایی که شیوه‌ی نگارش یا رسم‌الخط آنها براساس رسم‌الخط لاتین یا رومی است، حروف دارای دو شکل بزرگ و کوچک‌اند.  به این نوع الفبا، bicaméral ، دوخانه‌ای، می‌گویند. شمار اندکی از الفبا و رسم‌الخط هم...

تبارشناسیِ اندیشه‌ی شُل

میگل  یا میکل  اَموروس، متولد ۱۹۴۹، تاریخ‌شناس و تئوریسینِ آنارشیست اسپانیایی است که موضعی نزدیک به نقدِ سیتواسیونیستی و جریان‌های ضدصنعتی دارد. طی سال‌های ۱۹۷۰ در ایجاد چندین گروه آنارشیستی مشارکت می‌کند. در دیکتاتوری فرانکو مدتی به زندان می‌افتد. سپس به‌اجبار ترک دیار می‌کند و به فرانسه می‌آید. منبع الهامِ آنارشیسمِ میگل اموروس، خودگردانی، بینان‌براندازی در زندگی روزمره، تاریخ شوراهای کارگری...

دو کنش اعتراضی دیگر در پشتیبانی از جنبش جلیقه‌زردها

پس از انتشار طوماری با عنوان « ما دیگر هالو نیستیم » از سوی جمعی از هنرمندان در فرانسه، و واکنش جمعی از جلیقه‌زردها در اعلامیه‌ای با عنوان « هنرمندان، کار ما از این حرف‌ها گذشته است »، کنش‌های مبارزاتی و اعتراضی دیگری در فرانسه صورت می‌گیرد که نشانه‌ی توسعه و تعمیق مطالبات جنبش جلیقه‌زردها، به‌ویژه در تقابل با زرادخانه‌ی سرکوب و تحریف دولت و سگ‌های نگهبانش در قالب رسانه‌هاست. رسانه‌هایی که مردم...

بازی زبان و زمان

تشبیه استعاری نیچه در سه دگردیسی ( شتر ـ شیر ـ کودک ) در کاربست روزمره‌اش در زیسته‌های محسوس برای من خاصیتی درمانی دارد. گذر مداوم از بندگی خودخواسته و بردوش گرفتنِ بار هرچه هست، به سرتافتن از تمکین با نقد و نفی، و سرانجام به کشف و ابداعِ دائم کودکی و معصومیت در درون خویش. برای Unschuld ( آلمانی ) ، innocence ( فرانسوی و انگلیسی ) ، در فارسی معادل‌هایی چون معصومیت، بی‌گناهی، بی‌تقصیری، بی‌آلایشی...

پس‌لرزه‌هایی از جنبش جلیقه‌زردها و ترک برداشتن بدیوئیسم در ایران

در نوشته‌های پیشین‌ام درباره‌ی واکنش ـ بی‌واکنشی جریان‌های سیاسی ـ فرهنگی ایرانی به جنبش جلیقه‌زردها نکته‌هایی را مطرح کردم. به‌ویژه در پایانِ متنی با عنوان «جنبش جلیقه‌زردها در مصاف با گل‌آلودگی‌های ژیژکی  » آورده بودم : [ چپ‌های سنتی ( با ایده‌ئولوژی‌های تحزب و ضرورت انقلابیونِ حرفه‌ای نوعِ لنینی ) ضمن دفاع مشروط! از این جنبش، آن را ” گرفتارِ بختکِ آنارشیسم ” دانسته و همچنان به آیه‌های منسوخِ و...

اثر ترجمه‌های بد

امروز به هنگام نوشتن مطلبی در باره‌ی زبان و بازی، و نیز استناد به متن‌هایی از نیچه، به مقاله‌ای به زبان فارسی برخوردم که شباهت‌اش با موضوع مورد نظر نظرم را به‌شدت جلب کرد. عنوان این مقاله « تفسیر فلسفه نیچه بر مبنای مفهوم بازی » است که در سومین شماره‌ی « حکمت و فلسفه »، پاییز ۱۳۹۳ منتشر شده است. ( و در اینترنت در دسترس است ).

خبر ناگوار تجدید چاپ ” جامعه‌ی نمایش “!

امروز دو پیام از خوانندگان این وب‌سایت دریافت کردم: اولی با حسن‌نیت انتشار این چهارمین چاپ را به من تبریک گفته بود و دومی از من پرسیده بود که آیا خطاهای تایپی چاپ‌های پیشین این بار تصحیح شده است یا نه. به پیام‌دهنده‌ی اول پاسخ دادم که من از انتشار این چاپ جدید اطلاع نداشته‌ام و آن‌چه در زیر می‌آید مربوط به دومین پرسش است که چه‌بسا برای سایر خوانندگان علاقمند به این کتاب نیز بی‌فایده نباشد.

هنرمندان، کار ما از این حرف‌ها گذشته است!

یادداشت مترجم: آری، جنبش جلیقه‌زردها ادامه دارد! با وجودی که قدرت دولتی در فرانسه هارتر و سبعانه‌تر از پیش برای سرکوبِ آن هیچ حد و مرزی در وقاحت و خشونت نمی‌شناسد. تا بدان‌جا که چند روز پیش شماری از هنرمندانِ عرصه‌های مختلف نیز، “سرانجام” واکنش نشان دادند و طومار و عریضه‌ای با ۱۵۰۰ امضاء در ابراز انزجار یا برآشفتگی‌شان از شدت این سرکوب‌ها منتشر کردند. در پاسخ به این عریضه، شماری از...

بایگانی

برچسب‌ها