دستهاکتاویو پاز

پاز، پره، شبِ بی‌خوابی

بنژامن پره، نوای مکزیکی، طرح تامایو

برای انتشار اولین نوشته‌ام در این سامانه‌ی جدید وب‌سایت، متنی را برگزیدم که گویای تونالیته و چشم‌انداز کلی مطالب ارائه‌شده در این‌جا باشد، یعنی پژواکی از همامیزی و همریزگاهیِ شعر، عشق و رهایی. نزدیک به ده ماه پیش در مقاله‌ی “ اوکتاویو پاز از بنژامن پره می‌گوید”، پس از طرح نکته‌هایی در زمینه‌ی تردیدهایم در باره‌ی ترجمه‌ی عنوان شعری از پاز، بخش بلندی از آن را به فارسی برگرداندم و به...

اوکتاویو پاز از بنژامن پره می‌گوید

نکته‌هایی در باره‌ی این متن:
در راستای تلاش برای انتشار کتاب رسوایی شاعران، در حال تهیه و ترجمه‌ی متن‌های دیگری برای افزودن به این کتاب هستم. از جمله متن و شعری که اکتاویو پاز در باره‌ی بنژامن پره نوشته است.

نقدی به ترجمه‌ی فارسی شعرهایی از پاز

در یادداشت‌های پیشینِ مربوط به اکتاویو پاز، اشاره کردم که من در آخرین ماه‌های دهه‌ی شصت، مقاله‌ای در نقد ترجمه‌ی چند شعر از اکتاویو پاز برای نشریه‌ی دنیای سخن فرستادم که یا به مقصد نرسید یا رسید و بختِ انتشار نیافت. آن شعرها را در دنیای سخن شماره ۳۵ ( آبان ۶۹ ) و آدینه شماره ۵۲ ( آذر ۶۹ ) خوانده بودم. به‌رغم گذشتن ۲۷ سال از عمر این مقاله، و با وجود همه‌ی کمبودهایش، اکنون که دارم نوشته‌های...

مصاحبه‌ای با اوکتاویو پاز

در نخستین روزهای بهار سال ۲۰۱۵ در مقاله‌‌ی بنژامن پره، اکتاویو پاز، دیه‌گو اَبل پاز  نوشته بودم: « شور و شیفتگی‌های ما در زندگی مارپیچ‌های غریبی را در می‌نوردند، منظومه یا صورتِ فلکی (هم‌اختران) برآمده از زیسته‌های ما پیامدِ یک صراطِ مستقیم نیست. درهم‌تنیده‌گیِ درنوشتن و درنوردیدن، به واژه‌ی «سرنوشت» در ذهنِ و زبانِ فارسی من پژواکِ عجیبی می‌بخشد. در زبان فرانسه تفاوت ظریفی میان دو...

سنگ آفتاب

امروز پیامی دریافت کردم از یکی از خوانندگان ناشناس که با زبانی مهرآمیز و صمیمانه از تلاش‌‌های من در زمینه‌ی ترجمه و معرفی آثاری که منتشر کرده‌ام، از جمله جامعه‌ی نمایش، قدردانی کرده بود. سپس در گفتگوی تلفنی با دو تن از دوستان عزیزم، موهبتِ همدلی و قدردانی مشابهی نصیب‌ام شد.  صفا و زلالی دوستان بندری، جوشان از  آزاده‌منشیِ دریایی و زندگی‌خواهی‌ همیشگی‌شان، مشعوف‌ام کرد. چنین است که، در...

بنژامن پره، اکتاویو پاز،دیه‌گو ابل‌ پاز

شور و شیفتگی‌های ما در زندگی مارپیچ‌های غریبی را در می‌نوردند، منظومه یا صورتِ فلکی (هم‌اختران) برآمده از زیسته‌های ما پیامدِ یک صراطِ مستقیم نیست. درهم‌تنیده‌گیِ درنوشتن و درنوردیدن، به واژه‌ی «سرنوشت» در ذهنِ و زبانِ فارسی من پژواکِ عجیبی می‌بخشد. در زبان فرانسه تفاوت ظریفی میان دو واژه‌ی destin وdestinée هست که به‌آسانی به فارسی ترجمه‌شدنی نیست. رائول ونه‌گم این روزها نوشتن کتابی را به پایان...

شعله‌ی دوزبانه؛ عشق و اروتیسم، نوشته‌ی اکتاویو پاز

نوشتنِ يک کتاب ازکی آغاز می‌‌‌شود ؟ چه مدت‌‌‌زمانی صرفِ نوشتنِ آن می‌گردد؟اين‌‌‌ها پرسش‌‌‌هایی به‌‌‌ظاهر ساده اما درواقع پيچيده‌‌‌اند. من اگر بخواهم فقط به ذکرِ وقايعِ بيرونی بسنده کنم بايد بگويم نوشتنِ اين اوراق را در اوايلِ مارسِ امسال آغاز و در اواخرِ آوريل به پايان رساندم يعنی در عرضِ دوماه. اما حقيقت اين است که آغازِ اين کتاب به دوره‌‌‌ی نوجوانیِ من برمی‌‌‌گردد. نخسين اشعار من اشعاری عاشقانه...

بایگانی

برچسب‌ها