اصطلاحِ «رشتهی تحریر» همیشه برای من معنایی جذاب و معمایی داشته است. نخست به این دلیل که در اندیشیدن، گفتن و نوشتن همیشه با درهمتنیدگی و کثرت موضوعها و بازآواییشان در ذهنم مواجهام و در عینحال پیمانه و میزانِ زمان و زبان ( یا همان حوصله، به معانیِ صبر و مجال، ذوق و آمادگی، ظرفیت، و نیز چینهدانِ پرنده!) مرا بیشتر به تخلیص و تلخیص وامیدارد تا به تفصیل. سپس اینکه واژهی تحریر نیز چندین معنا...