دستهنقد و تحلیل

هموگانِ زندگی‌خواهی

اصطلاحِ «رشته‌ی تحریر» همیشه برای من معنایی جذاب و معمایی داشته است. نخست به این دلیل که در اندیشیدن، گفتن و نوشتن همیشه با درهم‌تنیدگی و کثرت موضوع‌ها و بازآوایی‌شان در ذهنم مواجه‌ام و در عین‌حال پیمانه و میزانِ زمان و زبان ( یا همان حوصله، به معانیِ صبر و مجال، ذوق و آمادگی، ظرفیت، و نیز چینه‌دانِ پرنده!) مرا بیشتر به تخلیص و تلخیص وامی‌دارد تا به تفصیل. سپس این‌که واژه‌ی تحریر نیز چندین معنا...

موقعیت‌سازی ـ تقویم ژینایی

 * در مقاله‌ی پیش، ضمن اشاره به چشم‌اندازی که بستر و بافتارِ موضوع و رویکرد تحلیلی‌ام را مشخص می‌کند، و با استناد به یک بازخوانی از مفاهیم و نقد مطرح‌شده در کتابِ جامعه‌ی نمایش، به عنوان مدخل نظریِ مسأله، سعی کردم زمینه‌ای برای گسترشِ خوانش و برداشت‌ام از انقلاب زن‌زندگی‌آزادی (که در چند نوشته‌ی اخیر در این سایت ارائه کرده‌ام) فراهم سازم تا بتوانم مسأله‌ی معناآفرینی و موقعیت‌سازیِ مرتبط به...

انقلاب انسانی در روزگار داعشیعه

الف- مگر می‌شود  این روزها حرفی زد و بغضِ حرف را حس نکرد. بغض را لغت‌نامه‌ها هم متضاد با حُب، مترداف کینه و دشمنی معنی کرده‌اند، و هم «حالتی از گلو که شخص جلوِ گریه خود را بگیرد». درست معلوم نیست چه ارتباط لغوی و ریشه‌ای میان این دو معنا هست. آیا بغض در گلو واکنشِ احساسی ـ‌عاطفیِ ما در برابر کینه‌توزی و عداوت دشمن است، یا احساس کینه‌ و دشمنیِ ما به او، بر اثرِ احساس عدم توازن قوا، و نابرابری...

نت‌های آنتراکت

ــ حالا پس از دو سه هفته‌ی اخیر که ترجمه‌ی مانیفست توطئه‌باوری را آغاز کرده‌ و نخستین فصلِ آن را تمام کرده‌ام، از شتابی که در این کار به خرج داده‌ام تا اندازه‌ای شگفت‌زده‌ام. من هیچ‌گاه در کار ترجمه شتاب‌زده نبوده‌ام. برعکس، به تأمل طولانی و چه‌بسا نشخوارِ هر معادل و هر شکل نحوی در جملات می‌پردازم. اما نمی‌دانم‌چیزی اضطراری که در جهان کورونادیده ( به سیاقِ عبارت‌هایی چون رنج‌دیده، مصیبت‌دیده)...

صدا و سیماهای مافیاییِ حاکم بر جهان در دوران کورونا

در مقاله‌ی پیشین دو متن را به عنوان نمونه‌ای از رویکردِ صادقانه‌ی کسانی آوردم که پس از اعتماد نسبی اولیه به تدابیر بهداشتی دولتی، به‌خصوص واکسیناسیون، به نقدِ پیامدهای مخربِ چنین تدابیری روی آورده‌اند. اکنون نمونه‌ای از رویکرد کسانی می‌آورم که، همچون خودِ من، از ابتدا به  اداره‌ی سیاسی ـ بهداشتیِ حقنه و تحمیل‌شده از سوی حکومت‌ها بر مردمان هیچ اعتمادی نداشته‌اند. لوران موکیه‌لی Laurent...

هوشیعانا فایزر و شرکا!

چند ماه ماه پیش در مقاله‌ای با عنوان اندیشیدن به لحظه‌ی کنونی  در باره‌ی جنبه‌هایی از بحران بهداشتی جاری در جهان و موضوع واکسیناسیون در برابر شیوع کورونا نکته‌هایی نوشتم. از آن پس هر بار که هجوم سیل‌آسای آن‌چه «خبر» نامیده می‌شود ذهنم را اشغال کرده، وسوسه‌ی نوشتن در برابر استیلای این همه هذیان بر جهان برایم به تلواسه‌ای تبدیل شده، آمیزه‌ای از نگرانی، اندوه و بی‌تابی. همزمان میل چیره‌شدن بر...

احوال‌پرسی و تاب‌آوری

تا چند روز دیگر این وب‌سایت شش ساله می‌شود. گاهی چنین سالگردهایی را، گردش و چرخش زمین در زمان، موضوعِ نوشته‌ها و ترجمه‌هایی کرده‌ام. به‌خصوص در مقاله‌‌های نت‌هایی در مقام سال نو ، و ژانویه‌ای دیگر با نیچه .‌ پشت سر گذاشتنِ یک سالِ دیگر، و در آستانه‌ی آغازیدنِ سالِ نوِ دیگری، آن هم در تلاطمِ نحسِ همه‌گیری کورونایی از سویی  و از پسِ نکبتی خاص که پاچه‌گیرِ من شد و مرا در این سال به تعلیقی نُه...

ترجمه‌ی زیسته‌ها

۱- دوریان آستور، یکی از نیچه‌شناسان فرانسوی، در مصاحبه‌ای از جمله به این دو پرسش پاسخ گفته است:   پرسش: نیچه پیش از هرچیز فیلولوگ بود. او چه برداشتی از زبان داشت و به‌خصوص در باره‌ی کار ترجمه چه فکر می‌کرد؟ مسأله‌ی ترجمه برای نیچه مهم بود، او به‌خصوص در سال‌های تحصیلی‌اش وقتی روی متون کهن کار می‌کرد، یعنی نوشته‌هایی به یک زبان مرده و اغلب همراه با نقص و از قلم‌افتادگی‌های مهم، دشواری‌های...

پوست‌انداختن

این وب‌سایت پس از پنج سال فعالیت اکنون به پیشنهاد و یاریِ  دو تن از دوستان سامانه‌ی جدید و کامل‌تری می‌یابد و به‌اصطلاح پوست می‌اندازد. من هر از گاهی در منزلگاه‌هایی می‌ایستم تا نکته‌هایی در باره‌ی مسیر پیموده‌شده و راهِ پیشِ رو را با خوانندگان در میان بگذارم. یادداشت حاضر نیز در همین راستا و به همین مناسبت است. نخستین معرفی‌نامه‌ی این سایت را در ژانویه‌ی ۲۰۱۵ با عباراتی برگرفته از  شعر...

تحریرِ بی‌رشته

پس از وقفه‌ای تقریباً دو ماهه، بار دیگر انتشار نوشته‌ها را در این وب‌سایت از سر می‌گیرم. در این مدت، موضوع‌های گوناگونی برای ترجمه و نوشتن به ذهنم می‌نشست. چند تایی از این موضوع‌ها را به‌صورت تکه‌ها و چکیده‌هایی در این‌جا می‌آورم، همچون دانه‌هایی که به رشته‌کشیدنِ‌شان را به ذهنیت خواننده می‌سپارم تا سر فرصت، دست‌کم  به برخی‌شان، بیشتر بپردازم.

بایگانی

برچسب‌ها