امروز دو پیام از خوانندگان این وبسایت دریافت کردم: اولی با حسننیت انتشار این چهارمین چاپ را به من تبریک گفته بود و دومی از من پرسیده بود که آیا خطاهای تایپی چاپهای پیشین این بار تصحیح شده است یا نه. به پیامدهندهی اول پاسخ دادم که من از انتشار این چاپ جدید اطلاع نداشتهام و آنچه در زیر میآید مربوط به دومین پرسش است که چهبسا برای سایر خوانندگان علاقمند به این کتاب نیز بیفایده نباشد.
طاعون عاطفی و کینهتوزی
من از تاریخ یکم ژانویهی ۲۰۱۵ به وبلاگنویسی رو آوردم و بهطور جنبی صفحهای فیسبوکی نیز صرفاً به عنوان “ویترین کتابفروشی” و همچنین امکان تماس بیشتر با خوانندگان درست کردم. بهندرت فرصت پیدا میکنم به یادداشتها و صفحات فیسبوک دیگران نگاهی بیندازم. اما گاهگاه بهطور تصادفی چند سطر خوب یا نکتهای بامزه در این یادداشتها مرا به خواندن ترغیب میکند.
سینمای گی دبور، بخش سوم
فراگذشتن از هنرـ از شعارهای مه ۶۸ در پاریس این عبارت دخلوتصرفی است در جملهی معروف مارکس : « فیلسوفان کاری جز تعبیرِ کردن جهان به شیوههای گوناگون نکردهاند، اما آنچه اهمیت دارد تغییر دادنِ آن است. » دوبور، در دخلوتصرفی که در فیلم جانی گیتار میکند، نه فقط به بیوگرافی خودش به شکلی طنزآمیز ــ با آمیختنِ هنر و زندگی در حافظهاش ــ اشاره میکند، بلکه همچنین نظرش را دربارهی تاریخِ سینما اعلام...
سینمای گی دوبور، بخش دوم
دوبور در کتاب مدیحه، که اتوبیوگرافیِ او در سال ۱۹۸۹ است، توضیح میدهد که چرا در این متن از نقلقولها استفاده میکند تا انتسابِ آشکار متن به شسلوفسکی را در فیلم کمی بیشتر روشن کند:
سینمای گی دوبور، بخش یکم
هنر، تئوری، پراکسیس: پراکسیسِ ترکیبیِ پساتئوریک نوشتهی: کیتِ سانبورن Keith Sanborn ، گی فاوکس دای Guy Fawkes Day، ۲۰۱۲ ترجمهی فرانسوی از انگلیسی: پُلین بوارو Pauline Boireau ترجمهی فارسی: بهروز صفدری برگرفته از : in situ ، تئوری، نمایش و سینما. دربارهی گی دوبور، رائول ونهگم. چاپ ۲۰۱۳ مسئلهی رابطهای که تئوری و پراکسیس را وحدت میبخشد نه فقط در قلبِ فیلم جامعهی نمایشِ گی دوبور بلکه همچنین...