سرانجام پس از سالها انتظار ترجمهی فارسی کتاب دیگری از رائول ونهگم با عنوان اعلامیهی حقوق موجود انسانی ــ در بارهی خودفرمانی زندگی چونان فراگذشتن از حقوقِ بشر، به همت نشر کلاغ در تهران منتشر شد.
محتوای این کتاب فهرستوار شامل چهار متنِ نظریِ پایهای و سپس طرح حقوق انسانی در ۵۸ ماده است:
حقِ خشم
هر موجودِ انسانی حقِ خشم دارد ۱- بهجایِ خشمی که ترجمانِ حرمانها و وقاحتهای خواستِ قدرت است، شمِّ انسانی آن عتابی را مینشاند که برخاسته از بهستوهآمدنِ زندهگی است آنگاهکه از وفورش ممانعت میشود. بدینسان غضب، آنگاه که به زندهگیخواهی بازگردانده میشود، از انرژیِ آفرینندهیی سرچشمه میگیرد که به قلبِ موجودات و چیزها رخنه میکند تا آنها را انسانیتر سازد. تفسیر صاعقه و تازیانه، که...
عصرِ آفرینندگان، بخش دوم
شورِ آفریدن بذری است که نه زندگی بلکه زندگیِ انسانی از آن میروید. من هنوز ناامید نشدهام از اینکه فورمولِ « هیچ کاری به قدرِ آفریدنِ جهانی که ما را از بندِ کار برهاند ارزش ندارد » مسیرش را در ذهن و تنِ معاصرانم ادامه دهد. این فورمول هنوز فوایدی دارد، خاصه از هنگامی که توتالیتاریسمِ مالی با لوحزدایی از ارزشهای قدیم آنها را با تیغهی تراشندی سوداگری بورسْ از درون تهیساخته و بقایای هر کارِ...
عصرِ آفرینندگان،رائول ونهگم
در حاشیهی مقالههای قبلیام دربارهی هنر و فراگذری از آن، نوشته بودم که در تکمیل و توضیحِ این مبحث، و بهخصوص نقدِ بینشِ توما ژانتی در پژوهشی که ارائه داده، لازم میدانم که دیدگاه و تحلیلِ رائول ونهگم را در اینباره معرفی کنم. اینک انتشارِ بخشهایی از عصر آفرینندگان، نوشتهی رائول ونهگم را، آغاز میکنم.
پیشپاافتادههای بنیادی، بندهای ۱۸ و ۱۹
۱۸ همهی تعارضهای[۱] حلنشده و پشتسرگذاشتهنشده[۲] ضعیف میشوند. این تعارضات نمیتوانند جز با محصور ماندن در اشکالِ قدیمیِ پشتسرگذاشتهنشده تحول یابند ( برای مثال هنرِ ضدفرهنگی در نمایشِ فرهنگی ). هرگونه اُپوزیسیونِ[۳] رادیکالِ ناپیروزمند یا جزئاً پیروزمند ــ که نتیجهشان یکی است ــ کمکم با تبدیلشدن به اپوزیسیونی رفورمیستی[۴] میپژمرد. اُپوزیسیونهای برخهای [ جزئیوار] همچون دندانههای...
سرنوشت و سرنوشته
در نخستین روزهای بهارِ سالِ گذشته، در مقالهای دربارهی بنژامن پره، اَبل پاز و اکتاویو پاز نوشته بودم:
پیشپاافتادههای بنیادی،بند ۱۷
آنچه ما مدعی هستیم در انحصارِ خود داریم نه هوشمندی و فراست بلکه کاربردِ آن است. موضعگیری ما راهبُردی است، ما در مرکزِ هر گونه ستیزهای قرار داریم. توانِ ضربتیِ ما امرِکیفی است. اگر کسی این نشریه را به این دلیل که سخت عصبانیاش کرده به فاضلاب بیندازد، این عملاش بسیار بارورتر است تا اینکه نشریه را بخواند، آنرا نصفهنیمه بفهمد و از ما رسالهای تفصیلی بخواهد که به یاریِ آن بتواند به خودش...
پیشپاافتادههای بنیادی،بند ۱۶
روابطِ انسانی که درگذشته در استعلای ربّانی ( به عبارت دیگر: در تمامیتی با کلاهِ مقدسات بر سر) حلشده بودند همینکه امرِ مقدسْ نقشِ کاتالیزوری خود را از دست داد تهنشین گشته و به رسوباتی سفت تبدیل شدند. مادیتِ این روابط آشکار گردید و، در حالی که قوانینِ دمدمیمزاجِ اقتصاد جانشینِ مشیتِ خدایی میشد، از زیرِ قدرتِ خدایان قدرتِ آدمیان هویدا گشت.
پیشپاافتادههای بنیادی،بند ۱۵
۱۵
میدانِ نبرد شناختهشده است. و آن تدارک دیدنِ پیکار است پیش از آنکه جماعِ سیاسیِ پاتافیزیسینِ[۱] برخوردار از تمامیتِ بدون تکنیکاش و سیبرنتیسینِ[۲] مجهز به تکنیکِ فاقدِ تمامیتاش با خطبهی شرعی به عقدِ قانونیشان تبدیل شود.
پیشپاافتادههای بنیادی، بند ۱۴
۱۴
انقلابهای بورژوایی با حملهی مستقیم به سازمانِ اسطورهای ظواهر، بهرغمِ قصدشان با نقطهی عصبیِ حساسِ نه فقط قدرتِ وحدتمند بلکه همچنین قدرتِ سلسلهمراتبی به هر شکلِ آن، درافتادند. آیا این اشتباهِ اجتنابناپذیر میتواند توضیحدهندهی عقدهی گنهکاریای باشد که یکی از خصائلِ چیرهی روحِ بورژوایی است؟ بههرحال در یک چیز جای تردید نیست، و آن این است که این اشتباهی اجتنابناپذیر بوده است.