دستهکتاب‌ها

پس از یک ماه

یک ماه از راه‌انداختنِ صفحه‌ی فیس‌بوک و حدود بیست روز از درست کردنِ سایت شخصی‌ام می‌گذرد. شرط‌بندیِ اولیه‌ی من روی امکانِ ارتباطِ آگاهی‌ها، و دل به دل راه‌داشتن‌ها، با دریافت پیام‌ها و پی‌بردن به علاقه‌ی خوانندگان به چنین متون و مطالبی، اکنون مرا به تداومِ این کار دلگرم‌تر کرده است. همان‌گونه که از نوع و تنوعِ همین چند متنِ تاکنون ارائه‌شده برمی‌آید، من در بندِ تعلق به هیچ ایسم و مسلکی نیستم...

اینک آن انسان: آدمی چگونه همان می‌شود که هست

چند نکته درباره‌ي چاپِ جديدِ اين ترجمه: اولين چاپِ اين ترجمه در سال 1378 منتشر شد. آن چاپ كوششي بود براي احياي اين اثرِ نيچه که در ترجمه‌ي ديگري از آن به فارسي يک‌سره از دست رفته بود. چاپِ حاضر ازنو ويراسته شده و علاوه بر دو يادداشت از ويراستارانِ آلماني و فرانسوي، متنی از سارا کوفمن و متنی از اریک بلوندل را نيز در بر دارد. سارا كوفمن،پژوهنده‌ي خلاقي كه يك عمر ژرف‌يابي در آثارِ نيچه و فرويد را به...

از دل‌چرکینی تا دل‌گشایی

برگرفته از اینک آن انسان، ترجمه‌ی بهروز صفدری، نشر بازتاب‌نگار از دل‌چرکینی تا دل‌گشایی اریک بلوندل اکسه اومو: اینک انسان. آدم هوس می‌کند با ابراز شگفتی بیافزاید: آن هم چه انسانی، چه کتابی، چه عنوانی! نیچه که در فنِ انواعِ تبلیغ بسیار بااستعداد است، در انتخابِ عنوان هم شَمِ تیزی دارد و کشف‌هایش در این زمینه شهرت یافته و حتا حالتِ ضرب‌المثل پیدا کرده است. ولی در موردِ عنوانِ کتابِ حاضر آیا ما هنوز...

یادداشتِ مترجم بر شرح چنین گفت زردتشت، در نشر بازتاب‌نگار

زرتشتِ نیچه، کتابی است که پی‌یر اِبرـ سوفرَن، Pierre Héber-Suffrin استاد فلسفه و نویسنده‌ی چندین اثر فلسفی به‌ویژه درباره‌ی نیچه، در سال ۱۹۸۸ در انتشارات ‌puf در فرانسه به چاپ رسانده است. ( نویسنده این شرح و تفسیر را اکنون به صورت مجموعه‌ای چهارجلدی همراه با ترجمه‌ی جدیدی از چنین گفت زرتشت نیچه، تکمیل و منتشر کرده است.) ترجمه‌ی فارسیِ این کتاب، با نام زردتشتِ نیچه، شرحی بر پیش‌گفتارِ چنین گفت...

رسوایی ِ شاعران، نوشته‌ی بنژامن پِره ، Benjamin Péret,Le déshonneur des poètes

   شش ـ هفت سالی از آشنایی‌ام با زبان فرانسه می‌گذشت که رسواییِ شاعران را خواندم. و با شوقی شتاب‌زده به فارسی ترجمه‌اش کردم. حاصلِ بضاعت ناچیزِ آن‌هنگام من در ترجمه و امکاناتِ کاردستی‌گونه‌ی چاپ و نشر، کتابچه‌ای شد که سپس میل به بازویرایی و بازنشرِ آن همواره در من بود. حکایتِ «بودن» و «شدن» یا « همان‌بودگی» و « دگرشدگی» ِ زندگی در موردِ ترجمه‌ی این متن نیز صدق می‌کند. ریشه و بنیانِ انگیزه و میلِ...

نامه‌ و یادداشتِ روبرتو خواروز برای ترجمه‌ی فارسی کتابش.

تمپرلی (آرژانتین) یکم دسامبر 1989 بهروز صفدری عزیز، از سفر به آمریکا تازه برگشته‌ام. پس هم تأخیر و هم فرانسوی بدم را، زبانی که آن را خوب می‌فهمم اما نمی‌توانم خوب بنویسم، بر من ببخشید. می‌خواستم به شما فقط این را بگویم که برای ترجمه‌ی شعر و واقعیت موافقتِ خود را با کمالِ هم‌دلی به شما ابراز می‌کنم. من نیز با شما بر این باورم که «قلمرویی جهان‌شمول و جدا از عارضه‌های سیاسی و مادی وجود دارد که همانا...

مقدمه‌ی مترجم بر کتابِ قطعاتِ عمودی و شعر و واقعیت، نشر بازتاب‌نگار، تهران، ۱۳۸۷

هفده ـ هژده سال پیش، کتابِ شعر و واقعیت از روبرتو خوارُز (Roberto Juarroz) را به فارسی برگرداندم، که به صورتی نامطلوب منتشر شد. هفت ـ هشت سال بعد، کتاب دیگری از او به نام قطعات عمودی یا قائم را ترجمه کردم، که منتشر نشد. پنج ـ شش سال پیش برای انتشارِ این دو متن در یک کتاب یادداشتی به عنوان مقدمه‌ی آن نوشتم. حالا، در سال 1384 خورشیدی برابر با سال 2005 میلادی، برای یادآوری و تجدید خاطره با خودم همان...

درباره جنبش «موقعیت‌سازان» به بهانه تجدید چاپ «جامعه نمایش»؛ مصاحبه با روزنامه شرق

گفت‌و‌گوی روزنامه‌ی شرق با بهروز صفدری درباره جنبش «موقعیت‌سازان» به بهانه تجدید چاپ «جامعه نمایش»، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۳ بخش اول مصاحبه بخش دوم مصاحبه هوای آلوده ما را ملزم به احتیاط می‌کند • با اینکه ترجمه «جامعه نمایش» به فارسی در همان ابتدای انتشار با استقبال خوبی مواجه و مدت‌هاست نایاب شده بود حدود یک‌دهه خبری از انتشار مجدد آن نبود. چرا تجدید چاپ این کتاب این‌همه به طول انجامید؟ چرا فاصله‌ی...

بایگانی

برچسب‌ها