نام بعضی نفرات، رزقِ روحم شده است، وقت هر دلتنگی، سويشان دارم دست، جرئتم می‌بخشد، روشنم می‌دارد. میل به اشتراک و تقسیمِ شیفتگی‌ها که همیشه برای من انگیزه‌ی نوشتن و ترجمه بوده حالا مشوقِ من در ایجاد این وب‌سایت شده است. تا از نفراتی که رزقِ روح من شده‌اند بگویم. اگر سرنوشت‌ها و تقویم‌های مقّدر و جبریِ انسان را تاکنون بت‌هایی رقم زده‌اند که حاکم بر زنده‌مانیِ او بوده‌اند، سرنوشت و تقویمِ خودخواسته و خودساخته‌ی انسان را اما زندگانیِ واقعی او رقم می‌زند. از سویی، زنده‌مانی و بقا، جبرِ مقدر، توالیِ مکانیکی و کمّی ِ واحدهای زمانی در افقی از تکرارِ و سپری‌شدنِ یک‌نواخت. از سویی دیگر، توزیع و تبدیلِ این آحادِ زمانی به لحظه‌های کیفی و آفریدنِ موقعیت‌ها در زندگی روزمره. تبدیل‌سرشتِ تقدیرِ تحمیلی و زمانِ ازخودبیگانه به سرنوشت و زمانِ خودآفریده، به کودکیِ زمان یا زمانِ کودکی. بازی کردن با زمان، بازی کردنِ زندگی. اما این زمان‌مندیِ انسان درعین‌حال به مکان‌مندیِ او آمیخته است. مجموع این دو بُعد چیزی را رقم می‌زند که من آن را «دهکده»ی ذهنیتِ خود می‌نامم. این وب‌سایت بازتابی از حال‌وهوای این دهکده و «هم‌ولایتی»های اندیشگیِ من است.

آخرین مطالب

ترجمه‌‌ای از فَوَرانِ زن زندگی آزادی

الف ــ آن روز که از مرگ یدالله رؤیایی باخبر شدم مثل همه‌ی دوستداران‌اش تکان خوردم و حسرت، و سیاله‌ی خاطراتِ دیدارها وجودم را فراگرفت. چند سال پیش طی یکی از آخرین تماس‌هامان موضوع یکی از ترجمه‌های قدیمی او از مالارمه را مطرح کرده بودم، و با ارائه‌ی نادقیق بودنِ آن ترجمه، ترجمه‌ی دیگری از خودم از همان شعر را در اختیارش گذاشتم. با خوش‌رویی همیشگی‌اش گفت، اوه، من اصلاً دقت تو را نداشته‌ام. به این فکر...

فراز و نشیب‌های زیستن و گفتن

از تاریخ انتشار آخرین مقاله و مقوله در این سایت سه ماه و اندی می‌گذرد. یک فصل وقفه و انفصال. آخرین سطر آن نوشته، بازگشت به زندگی، این بود: زندگی حرف آخری ندارد. یا هیچ حرفِ زندگی حرف آخرش نیست. در عمر هفت ـ هشت ساله‌ی این وب‌سایت، این اولین وقفه و تعلیق نیست. و من هر بار کوشیده‌ام تا به علل «خصوصی و فردی» این تعلیق و وقفه‌ها به قدر کافی به طور ریشه‌ای بپردازم تااز این طریق ابعاد همگانی و...

بازگشت به زندگی ـ متن کامل

۱. زندگی یک ابژه نیست ما هیچ‌گاه چیزی جز مردن نیاموخته‌ایم، اینک زمانِ آن فرارسیده که زندگی‌کردن بیاموزیم.در گسست‌گاهِ دو تمدن به‌سرمی‌بریم. جهان کهنه فرومی‌ریزد و ناپدیدشدن‌اش به تأخیر افتاده است، جهان نو سربرآورده و چیره‌شدن‌اش به تأخیر افتاده است.موج‌ضربه‌ای که سیاره را به تلاطم انداخته، هستی‌مان را تکان می‌دهد و ریشه‌ی آن را چنان پدیدار می‌سازد که ازاین‌پس هیچ ایده‌ئولوژی‌یی قدرتِ پوشاندن‌اش...

بازگشت به زندگی ـ بخش دوم

۲. اعتراضِ ازخودبیگانه دیری است که ما درگیرِ پیکاری بی‌امان علیه بهره‌کشی از طبیعتِ زمینی و طبیعتِ انسانی شده‌ایم. ضربه‌هایی که پرولتاریا بر سرمایه‌داری وارد ساخت مرحله‌ای ویژه از تاریخِ ما را رقم زد که هنوز زیرِ شوکِ انقلاب révolution و افشاشدن révélation ی بود که توتالیتاریسم سلطنتی را به پایان رسانده بود. آگاهی پرولتریِ مسلح موفق نشد به سیطره‌ی سرمایه‌دارانه پایان دهد اما ــ از کمون پاریس تا...

هدیه‌ای نوروزی ـ بازگشت به زندگی

در این مدتی که درگیرِ مسائلی دل‌آزار مرتبط با نحوه‌ی چاپ و انتشارِ پیش‌پاافتادها بودم، پیام‌های همدلانه‌ی دوستان و گفت‌وشنود با آنان، چه نوشتاری و چه شنیداری، براستی حسِ دل‌نوازِ بهره‌مندی از پیوند و پشتی‌بانی را، درکیفیتی ناب، به من چشاند. این طعمِ نیروبخشِ اعتماد بهترین پادزهرِ پدیده‌ای است که به فرانسوی abus de confiance ، اجحاف به اعتماد، یا خیانت در امانت، نامیده می‌شود. برای اطمینان‌دادن به...

پیش‌پاافتاده‌های بنیادی، متن کامل

به دنبال چاپ و پخشِ اخیر کتاب پیش‌پاافتاده‌های بنیادی توسط فرهنگ‌نشرنو در تهران، پس از ملاحظه‌ی  نقایص و معایب این چاپ، ( درج متنی اشتباه در پشت‌جلد، اصلاح نامرغوب این اشتباه، ناهمخوانی صفحات کتاب چاپ‌شده با متنِ بازبینی‌شده‌ی نهایی از سوی من و بنابراین دشواری تصحیحِ غلط‌ها و بریدگی‌ها توسط خوانندگان بر اساس غلط‌نامه‌ی ارائه‌شده از سوی مترجم، )؛ و نیز مشاهده‌ی متن‌هایی مبتذل در معرفی این اثر...

خبر چاپِ مجروحِ یک کتاب

سرانجام پس از چهار سال و طی روندی توان‌فرسا و ستوه‌آور، ترجمه‌ی کتاب پیش‌پاافتاده‌های بنیادی از رائول ونه‌گم به‌صورتی مجروح و معیوب توسط نشر نو هفته‌ی گذشته‌ در تهران چاپ و منتشر شده است. شرحِ ماجرای این نخستین چاپ را به مجالی در آینده موکول و فعلاً توجه خوانندگان را به دو نکته جلب می‌کنم. نکته‌ی اول که مسؤولیت‌اش بر عهده‌ی ناشر بوده: اولین توزیع این کتاب در ایران، طی هفته‌ی گذشته، با پشت‌جلدی...

فراخوان زاپاتیست‌ها در باره‌ی جنگ در اوکراین

دو روز پیش مطلع شدم که گروهی در تلاش برای راه‌انداختن شبکه‌ای هستند به منظور ادای سهم در ایجاد پویشی اجتماعی با هدف مبارزه علیه جنگ و مافیاهای اسلحه‌سازی. در این راستا متن‌هایی نیز منتشر شده است، یکی در سایتی که به عنوان پلاتفورم این اقدام راه‌اندازی شده، و دیگری در سایت اینترنتی زاپاتیست‌ها: the Transnational Social Strike Platform.  a call by EZLN  در این سایت دوم، متنی از سوی ارتش...

مانیفست توطئه‌باوری – فصل۲، بخش ۱

توطئه‌باوری نامِ آگاهی‌ای است که خلع‌سلاح نمی‌شود۱. توطئه‌ی ضدتوطئه‌باوری  ۲. همچون سال ۱۹۱۴  ۳. «همه‌چیز در توطئه [همدمی] است. ۱. توطئه‌ی ضدتوطئه‌باوری  ادعای مبارزه علیه یک اپیدمی، و فردا علیه فاجعه‌ی اکولوژیکی، از طریق مشروط‌ساختنِ هر گونه زندگی اجتماعی به ارائه‌ی یک «گذرنامه»، یعنی تعمیمِ نوعی نسخه‌ی الکترونیکیِ دفترچه‌ی کارگریِ قرن نوزدهم، و سپس داغ ننگِ بی‌مسؤولیتی زدن...

نت‌های آنتراکت

ــ حالا پس از دو سه هفته‌ی اخیر که ترجمه‌ی مانیفست توطئه‌باوری را آغاز کرده‌ و نخستین فصلِ آن را تمام کرده‌ام، از شتابی که در این کار به خرج داده‌ام تا اندازه‌ای شگفت‌زده‌ام. من هیچ‌گاه در کار ترجمه شتاب‌زده نبوده‌ام. برعکس، به تأمل طولانی و چه‌بسا نشخوارِ هر معادل و هر شکل نحوی در جملات می‌پردازم. اما نمی‌دانم‌چیزی اضطراری که در جهان کورونادیده ( به سیاقِ عبارت‌هایی چون رنج‌دیده، مصیبت‌دیده)...

بایگانی

برچسب‌ها