در همبستگی با زندگی، از عفرین تا نوتردام دلاند

ndl

چه در عفرین چه در نوتردام دلاند منطقِ مافیایی‌ خاصی زندگی را به دندان چرکین قدرت و سلطه می‌جود و می‌فرساید. مقاومت انسانی در برابر این منطق در هر گوشه از این سیاره‌ی محزون مشارکت در تحقق آرزوهای انسانی در راستای چیرگی بر هیولای سرمایه‌داری است.

از چیاپاس تا روژآوا و مناطق دفاعی Zad در فرانسه، ابداعِ اشکال نوین مقاومت و مبارزه علیه دنیای مافیایی سرمایه هر یک از ما را نخست به حراست از شعور و آگاهی‌مان در برابر آلاینده‌های منطق نمایش فرامی‌خواند.

ترجمه‌ی فارسی متن کوتاهی را که رائول ونه‌گم بار دیگر در همبستگی با مقاومت‌کنندگان در نوتردام دلاند نوشته است، من به سهم خود در راستای همبستگی با مقاومت‌کنندگان در عفرین و افقِ خودگردانی‌ِ رهایی‌جویانه‌ در روژآوا قرار می‌دهم.

 

همبستگی با نوتردام دِ لاند،

نوشته‌ی رائول ونه‌گم

آن‌چه در نوتردام دِ لاند می‌گذرد نمودارِ ستیزه‌ای است که به سرتاسر جهان مربوط می‌شود. این ستیزه جلوه‌گاه درگیری میان قدرت‌های مالیِ مصمم به تبدیل منابع زندگانی و طبیعت به کالا در یک سو، و در سوی دیگر اراده‌ی زیستن در دل و جانِ میلیون‌ها نفری است که هستی‌شان را توتالیتاریسمِ سودجویی روز‌به‌روز بی‌ثبات‌تر کرده است.

آن‌جا که دولت و آمرانِ آن، یعنی شرکت‌های چندملیتی، عهدبسته بودند تا بی‌اعتنا به زندگی مردم و محیط‌زیست‌شان زیان‌مندی‌های خود را بر منطقه تحمیل کنند، با مقاومتی برخورد کردند که پافشاری و سماجت‌اش، در نوتردام دِلاند، زانوی قدرت را خم کرد. مقاومت نه تنها نشان داد که دولت، این « سردترینِ هیولاها » ( به قول نیچه)، آن‌چنان که نمایند‌ه‌ی تکنوکرات‌اش با خشک و رقیِ جسدگونه‌ی خود می‌پندارد، شکست‌ناپذیر نیست، بلکه مقاومت آشکار ساخت که در تقابل با انبوهی از هستی‌های حقیرشده براثر ازخودبیگانگیِ کار و محاسبات سودجویانه، زندگی نوینی ممکن است.

جامعه‌ای که غنا و ثروتِ همبستگی، تخیّل، آفرینندگی، کشاورزیِ دوباره‌طبیعی‌شده را تجربه می‌کند؛ جامعه‌ای که با ساختنِ نانوایی، آبجوسازی، مرکز صیفی‌کاری، چوپانی و دامداری، پنیرسازی، در راهِ خودکفایی گام برمی‌دارد. جامعه‌ای که به‌ویژه شادیِ تصمیم‌گیری در نشست‌ها و مجلس‌های خودگردان را با هدف بهترساختنِ سرنوشت هر یک از افرادش بنا می‌نهد. این یک آزمون و تجربه است، تاتی‌کنان گام‌برداشتن، همراه با اشتباه‌‌کردن‌ها و تصحیح‌کردن‌ها. این‌جا جایی برای زندگی است. در آن‌هایی که به چنین جایی گزمه و بولدوزر می‌فرستند تا تخریب و له و لوَرده‌اش کنند از احساس انسانی چه باقی مانده است؟

جایی به نام زمین آزاد در نوتردام دلاند چه تهدیدی برای دولت می‌تواند در بر داشته باشد؟ تهدیدی در کار نیست مگر برای چرخ‌دنده‌های سیاسی‌یی که با چرخه‌ی اموال و دارایی‌های بزرگ می‌گردند. تهدید واقعی آن تهدیدی است که جامعه‌ای براستی انسانی بر جامعه‌ی حاکم و غالب کنونی که خود یکسره مغلوب دیکتاتوری پول، آزمندی، کالاپرستی و بندگیِ خودخواسته است می‌افکند.

آن‌چه در نوتردام دلاند رقم می‌خورد شرط‌بندی و داوی است بر سرِ جهان. یا غمِ غضب‌زده‌ی تمکین‌کنند‌گان و اربابانِ‌ِ رقت‌بارشان براثر نیروی لختی و مانْد  غلبه می‌یابد؛ یا دم و وزشِ همواره در حال باززاییِ آرزوهای انسانیِ ما بربریت را خواهد روفت. نتیجه و برون‌رفت هر چه که باشد، این را می‌دانیم که جانب‌داری از زندگی همواره از خاکسترش باززاده می‌شود. آگاهیِ انسانی گاه خوابش می‌گیرد اما هرگز نمی‌خوابد. ما عزم راسخ داریم که همه‌چیز را ازنو بیاغازیم.

رائول ونه‌گم، بارسلون، ۱۳ آوریل ۲۰۱۸

 

یک دیدگاه

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • دهها سال باید مطالعه کنم تا بتونم قسمتی از نوشته های شما رو کامل متوجه بشم. اما همانطوری که نگاه کردن به تابلوی زیبا هر ادمی رو از لذتش بهرمند میکنه حتی اگه از هنر چیزی سر در نیاره من از خوندنشون حس خوبی دارم. ممنون بابت زحمت ترجمه . من که خیلی خوشم اومد. اینروزا که از همه چیز دلسرد شدم این نوشته حس خوبی بهم داد. ممنون ممنون

بایگانی

برچسب‌ها