music-spiral-jpg

چندی پیش پیش همراه با جمعی از دوستان آخرین ترانه‌ای را که فانشون دائمر با شعری از رائول ونه‌گم تنظیم کرده است شنیدم. امشب بار دیگر به فایل این ترانه که فانشون فرستاده گوش کردم. حال‌وهوا یا تونالیته‌ی عاطفی امشب من  مرا برانگیخت تا شعر این ترانه را به فارسی برگردانم و همراه با فایلِ صوتی‌اش آن را با خوانندگان وب‌سایتم تقسیم کنم.

آهنگِ این ترانه در اصل یک آهنگ قدیمی یونانی است. و رائول ونه‌گم در یادداشتی نوشته است:

« در ماه اوت ۲۰۱۶ در آتن بودم، در آپارتمانِ یکی از دوستان. تازه خبر رسیده بود که تهدیدهای جدیدی بر اشغالِ نوترام دِ لاند سنگینی می‌کند و در همان هنگام آکاردئون‌نوازی از خیابان گذشت، و من با شتاب آهنگی را که می‌نواخت به صورت نُت یادداشت کردم. ترانه‌ی زمینِ آزاد از همین آشناییِ اتفاقی زاده شد و فانشون هم در اجرای آن شتاب ورزید تا از ترجیعِ ساده‌ی یک نوا یک آوازِ مبارزه بسازد.»

جمله‌ی زیر نیز سرلوحه‌ی معرفیِ این ترانه قرار گرفته است:

« به نشانه‌ی گرامیداشت و درود گفتن به اشغال‌کنندگان ِ نوتردام دِلاند و همه‌ی ZADها ( جنبش‌های دفاع از منطقه) در سراسرِ جهان»

( بد نیست یادآوری کنم که پیش‌تر دو متن دیگر در پیوند با همین موضوع در این وب‌سایت منتشر کرده بودم:

در باره‌ی نوتردام دِلاند: https://www.behrouzsafdari.com/?p=1506 و ترانه‌سرایی: https://www.behrouzsafdari.com/?p=835 )

زمینِ آزاد

من از این‌جا و از هیچ‌کجایم

جهان، نگاهِ من است

و میل، راه‌نمایِ گام‌هایم

نبردِ من زندگی است

باغچه‌ام بی‌مرز، و

میهن‌ام سیاره‌ی زمین است

که نه دولت و نه مافیا

هرگز بر آن تملک نخواهد یافت

دین‌ها، ملت‌ها، حزب‌ها

جنگ‌وستیزهایی می‌افروزند

که خواسته‌ی کسانی نیست

که زندگی را ورای هر قیمتی می‌دانند

جنگی که ما داریم

جنگِ علیه سود است،

علیه پول که بر جهان هجوم می‌آورد و

فاسد و تباه‌اش می‌کند

بهتر آن‌که ایستاده زندگی‌ کنیم

تا زانوزده زنده‌بمانیم

برای جمع‌کردنِ سکه‌‌ای

که بانک‌داران آن را خواهند دزدید

دیگر بس است جامعه‌ای

که نومیدان در آن

گزینه‌ای جز کُشتن ندارند

همچون پلیس‌های شما

سیاره گورستانی است

سودآور برای معاملات

که قانون‌اش را نعش‌کِش‌ها تعیین

و بر دولت تحمیل‌اش می‌کنند

اما عجیب نیست آیا

که با این جنازه‌هایی که انتخاب‌شده‌اند

تا ما را نمایندگی کنند

ما همچنان زنده‌ایم؟

آزادیِ ستم‌راندن و کشتن

آزادی نیست

انسانْ کالا نیست

یا شیئ‌یی برای بازار

ای آدم‌کشانِ اجیرِ

ماشینِ محاسبه

ما با امتناع از پرداخت

شما را درهم‌خواهیم شکست

تانک‌ها و بولدوزورهای شما

که زمین را نابود می‌کنند

هرچقدر هم همه‌چیز را

مدرسه‌ها و باغچه‌ها را

به ویرانی کشند

برداشتِ خرمن‌های آینده در دستانِ ماست

و ما عزم قاطع داریم

تا همه‌چیز را از نو آغاز کنیم

بگذار گیسوانت

در بادِ دیوانه‌ی ایده‌ها پرواز کنند

برانیم طعمه‌جویان را

از اجتماع‌مان

ما برای نبردهایمان

تسلیحاتی جز زندگی نداریم

من به سلامتی این تسلیحات می‌نوشم

تسلیحاتی که نمی‌کُشند

من از این‌جا و از هیچ‌کجایم

جهان، نگاهِ من است

و میل، راه‌نمایِ گام‌هایم

نبردِ من زندگی است

باغچه‌ام بی‌مرز، و

میهن‌ام سیاره‌ی زمین است

که نه دولت و نه مافیا

هرگز بر آن تملک نخواهد یافت

شنیدن این ترانه:

2 دیدگاه

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • مرسی بهروز جان شعر عمیق و زیبایی ست و چه خوب ترجمه شده در سایت آرشیو رزا توی وبلاگ گردی پیدات کردم و چند تا از نوشته هایت را خواندم و فهمیدم کلن چه نگاه ژرف و پویایی به زندگی داری و به چند تا از دوستان هم معرفی کردم من در جنبش 1999ضد سلطه و آنارشیک سیاتل شرکت کردم و با گروهی از موقعیت آفرینان در آنجا آشنا شدم و بسیاری دیگر که مسیر رهایی مرا رنگینتر کردند خوشحالم که انسان هایی چون تو را همواره دور و برم می یابم و هر لحظه زندگی را بخاطر بودنتان دوست دارم زیرا ما در حال آفریدن دنیای تازه ای از عاشقی ها هستیم با همه پیچ و خم هایش. سالها پیش یک مقاله تصویری بنام اختاپوس دیکتاتوری دولت و حزب را نوشتم گفتم شاید انرا جالب بیابی دوباره بهت سر میزنم با درود ملک

    • ملک عزیز، قدرشناس توجه و لطف‌ات هستم و خوشحالم که امیال رهایی‌جویانه‌ی ما در چشم‌انداز و افقی مشترک می‌تپد. مشتاق دیدن و خواندنِ مقاله‌ات هستم. در باره‌ی معماری و شهرسازی در جنبش سیتواسیونیستی، لیستی از کتاب‌ها و منابع را در همین سایت پیش‌تر معرفی کرده‌ام: https://www.behrouzsafdari.com/?p=1262
      با بهترین آرزوها

بایگانی

برچسب‌ها