به یاد دارم که زمانی در ترجمهی کلمهی digression درنگی کردم و نوشتم: این کلمه در اخترشناسی به معنای دوری و فاصلهی ظاهری سیارات از خورشید بوده، در زبان و ادبیات به معنی دورشدن از موضوع یا رشتهی اصلیِ حرفی یا نوشتهای و پرداختن به موضوعی دیگر است. در این معنی واژهنامههای فارسی معادلهایی چون استطراد، گریز، انحراف، حاشیهخوانی، طفره، دوریگزینی، از این شاخه به آن شاخه پریدن، حاشیهپردازی،...
کارد به استخوان رسیده ـ زندگی و زمین را آزاد سازیم ـ از رائول ونهگم
رائول ونهگم گاهی در پاسخ به کسانی که از او به خاطر تکراری بودنِ موضوع متنهایش ایراد گرفتهاند، گفته است تا وقتی واقعیتِ ضدانسانی بر جامعه تغییر نکرده نقد من نیز از ریشهها و عارضههای آن، وَرتاها یا واریاسیونیهایی از همان حرف همیشگی است که تکرار میکنم! ارجاعهای مکررِ من نیز به نوشتههای گذشتهام به دلیل استمرارِ واقعیتهای اجتماعی و مسائلی است که با آنها مواجهام و رویکرد من در...
آگاهی کاذب بخش یکم
در یاداشت قبلی، میانبُری ناگزیر مرا به این نتیجهگیری رساند که پرداختن به معنا و مفهوم آگاهی کاذب، بنا بر رویکردِ ژوزف گابل، در این وضعیت ضرورتی بیش از پیش یافته است. آنچه از حالا و شاید طی چند بخش منتشر خواهم کرد پیگیری همین طرح است. ابرام در بازاندیشی به مسألهی آگاهی کاذب برخاسته از بافتار ویژهای است که از آغاز جنبش زن زندگی آزادی در ایران، و سپس مصادفشدناش با جنبش اجتماعی جاری در...
هموگانِ زندگیخواهی
اصطلاحِ «رشتهی تحریر» همیشه برای من معنایی جذاب و معمایی داشته است. نخست به این دلیل که در اندیشیدن، گفتن و نوشتن همیشه با درهمتنیدگی و کثرت موضوعها و بازآواییشان در ذهنم مواجهام و در عینحال پیمانه و میزانِ زمان و زبان ( یا همان حوصله، به معانیِ صبر و مجال، ذوق و آمادگی، ظرفیت، و نیز چینهدانِ پرنده!) مرا بیشتر به تخلیص و تلخیص وامیدارد تا به تفصیل. سپس اینکه واژهی تحریر نیز چندین معنا...
نوروزانهای با الیزه روکلو
به نشانهی برگزاری یا بزرگداشتی از گردشِ زمان و طبیعت، به این فکر افتادم که همراه با انتشارِ نسخهی پیدیاف چند تا از متنهای پیشین در بارهی طبیعت و محیط زیست، (بخشی از سیارهی بیمار ، یک جای خالی دیگر: گونتر آندرس، نقادِ عصر جدیدِ مرگمحور،مصاحبهای در بارهی جایگاه محیط زیست در نقد رادیکال و جنبش سیتواسیونیستی، فرهنگ، شعر و زیستبوم و نیز از میان متنهای مربوط به اپیدمی کورونا، برای نمونه...
Sur le soulèvement de Jina
– ÉLÉMENTS D’ANALYSE SUR LE MOUVEMENT EN IRAN
Écrit en janvier de cette année, ce texte d’analyse d’Assareh Assa nous semble précieux pourcomprendre la nature sociétale, mais aussi sociale, du récent mouvement populaire de révoltecontre le régime des mollahs. Restitué ici dans le continuum historique des diverses révoltespopulaires qui ont agité le pays depuis la contre-révolution cléricale de 1979, il en pointe, à tra-vers une analyse de...
رقصِ سور و سوگ
دوستِ دریادلی از کرانهی خلیج در پیامی سرشار از شوقِ زندگی مرا به نوشتنی عیدانه فراخوانده. کاری که گهگاه با چرخش فصل و سال کردهام. او به شمِّ همدلی پی برده که باز درگیرِ تعلیق و تعویقام، در کسوف و جزرِ کلام. به او گفتم علتاش چیست. و اشاره کردم که چگونه چندی پیش در یکی از روزهای میانهی زمستان، غرق در حالی ملانکولیک (کلمهای که به “افسردگی” ترجیحاش میدهم)، به آتشفشان فکر میکردم،...
تاریخ و انقلاب در جامعهی نمایشِ گی دوبور
مضحکهی شوم و طلسم یک پینگپونگ
یکی از دوستان خواننده در پیامی همدلانه به من نوشته است:«لطفاً در مورد شباهت بین جنبش جلیقه زردها، جنبش شیلی و جنبش زن، زندگی، آزادی نیز مطلبی منتشر کنید، همانطور که میدانید افراد و دستگاههایی به دنبال مصادرهکردن این جنبش به نفع خود و استبداد هستند.» بر این خوانندهی وفادار بیشک پوشیده نیست که من به نکتهی مورد نظرش در نوشتههای پیشین، بهویژه در چند متن اخیر در پیوند با انقلاب زن زندگی آزادی،...